استراتژی زنجیره تأمین-فن آوا سیستم

استراتژی زنجیره تأمین و انواع مدیریت زنجیره تأمین


در این مقاله قصد داریم استراتژی زنجیره تأمین (supply chain strategy) را شرح دهیم و فرآیند های اصلی مدیریت زنجیره تأمین را مشخص نماییم. اجرای استراتژی زنجیره تأمین و لجستیک کالاها و خدمات ارائه شده از سوی سازمان ها، چالش ها و مشکلاتی با خود به همراه دارد که در ادامه به آن پرداخته شده است. استراتژی زنجیره تأمین اگر در سازمان به درستی اجرا شود می تواند مزایای متعددی داشته باشد که در نهایت به مزیت رقابتی پایدار برای شرکت ها مبدل می شود. در آخر به نحوه اندازه گیری شاخص ها و ارزیابی عملکرد و اثربخشی اجرای انواع استراتژی های زنجیره تأمین پرداخته شده است.

مقدمه ای برای مدیریت زنجیره تأمین

سازمان ها در خلا نیستند. هر سازمانی، اعم از شرکت های بزرگ، شرکت های دولتی، یا کسب و کارهای کوچک می خواهند خواسته های مشتریان و سهامداران گوناگون را برآورده سازند. بنابراین نیازمند مواد، تجهیزات، تسهیلات و تأمین کنندگانی از سازمان های دیگر هستند و عملکرد یک سازمان به وسیله فعالیت های سایر سازمان هایی که تشکیل زنجیره تأمین می دهند، تحت تأثیر قرار می گیرد. کارایی و اثربخشی هر سازمانی، حاصل عملکرد مدیریت و ساختار زنجیره تأمین آن سازمان است.

رمز بقای سازمان های امروزی در درک و شناخت نیاز مشتریان و پاسخگویی سریع به این نیازها نهفته است. زنجیره تأمین شامل تمامی فعالیت های مرتبط با جریان و مبادله کالاها و خدمات، از مرحله ماده خام اولیه تا مرحله محصول نهایی قابل مصرف توسط مشتری است. این نقل و انتقالات علاوه بر جریان مواد، شامل جریان اطلاعات و جریان مالی نیز می شود.شکل زیر نمایشی کلی از یک زنجیره تأمین را نشان می دهد.

سقف خانه مدیریت زنجیره تأمین که در شکل زیر نشان داده شده، هدف نهایی اجرای استراتژی زنجیره تأمین یعنی رقابت پذیری را نشان می دهد. با گسترش جهانی شدن بازارها، تنها راه ادامه بقاء شرکت ها و سازمانها منوط به افزایش رقابت پذیری و کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار می باشد. برای رسیدن به رقابت پذیری زنجیره تأمین، خدمت به مشتریان باید سرلوحه فعالیت ها قرار گیرد. امروزه رقابت بین شرکت های منفرد، جای خود را به رقابت بین زنجیره های تأمین داده است. یکی از راه هایی که می توان بوسیله آن رقابت پذیری زنجیره تأمین را ارتقا داد، همسویی استراتژی زنجیره تأمین با استراتژی کسب و کار است که اساس این مقاله را تشکیل می دهد.

در ادامه ابتدا استراتژی های مختلف زنجیره تأمین تشریح شده و سپس هماهنگی های سه گانه که برای یکپارچگی استراتژی زنجیره تأمین با استراتژی کسب و کار ضروری می باشند، بیان گردیده و در مطالعه موردی استراتژی زنجیره تأمین مناسب ارائه شده است.

استراتژی زنجیره تأمین-فن آوا سیستم

تاریخچه مدیریت زنجیره تأمین چیست؟

مدیریت زنجیره تأمین در دو دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، بازار دارای رفتارهایی با ثبات نسبی در تولید و درخواست های مشتریان دارای تغییرات قابل پیش بینی و بصورت خطی، متغییرهای بازار بطور پیوسته تغییر می کردند، لذا پیش بینی آینده ممکن بود و شیوه های رقابت بصورت بازار دارای حالت غیر اشباع بود و همه می توانستند در بازار حضور داشته باشند. رقابت بسیار کم تا متوسط میان سازمانها موجود بود و بصورت حیطه بندی (کوچک با کوچک – بزرگ با بزرگ) و تنها دغدغه رقابت کسب سود آوری، بوده است.

تفکر غالب در آن زمان تولید منسجم و هماهنگ، همراه با طراحی قوی در محصولات بوده است و سازمانها همواره در کسب و کار خود افزایش تولید را بعنوان یک عامل رقابتی مهم مدنظر قرار می داده اند. در دهه ۹۰ میلادی، به همراه بهبود در فرایند تولید، مدیران به این نتیجه رسیدند که جهت کسب مزیت های رقابتی و جلب رضایت مشتریان خود، دیگر توجه به درون سازمان کافی نیست.

برای ادامه حضور در بازار تأمین کنندگان قطعات و مواد باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاست های توسعه بازار سازمان داشته و الگوهای جدید مصرف را شناخته و با انتقال آنها به سازمان، سازمان را در جهت پاسخگویی هر چه بهتر به این نیازها یاری رسانند.

از مهمترین ویژگی های این دهه، از منظر رفتار بازار می توان به مواردی همچون: ثبات و تکرارپذیری کم در خواسته های مشتریان، تغییرات غیر قابل پیش بینی و غیر خطی، تغییرات گسسته متغییرهای بازار، غیر ممکن بودن پیش بینی آینده، اشاره کرد. از منظر شیوه رقابت نیز می توان به مواردی همچون: اشباع بودن بازار و رقابت سنگین و بدون حیطه بندی (کوچک با بزرگ) و دغدغه رقابت به صورت ” بود و نبود ” در بازار، اشاره کرد. با چنین نگرشی، مفاهیم زنجیره تأمین و به تبع آن مدیریت زنجیره تأمین پا به عرصه وجود نهادند و سازمان ها با ایجاد این تحولات در صدد یک برنامه ریزی منسجم برای مدیریت این زنجیره برآمدند.

مهمترین عوامل برای بکارگیری استراتژی زنجیره تأمین در سازمان چیست؟

از مهمترین عوامل رویکرد سازمان ها به زنجیره تأمین را می توان عواملی چون:

  • بهبود در فرایند تولید و کاهش هزینه ها؛
  • ایجاد یک محیط پویا و پر تغییر و به تبع آن رقابتی شدن بازار؛
  • هماهنگ شدن با تأمین کنندگان و توزیع کنندگان جهت پاسخ گویی سریع به نیازها و خواسته های مشتریان نام برد.
  • ایجاد یک حس مسئولیت در تأمین کنندگان و توزیع کنندگان به عنوان شریانات اصلی سازمان در جهت جلب رضایت هر چه بهتر مشتریان؛

مدیریت زنجیره تأمین در ادبیات خود بصورتهای مختلفی تعریف شده و بعضی از مهمترین و معتبر ترین این تعاریف در زیر آمده است:

در یک زنجیره تأمین مدیریت شده، سازنده و تأمین کنندگانش، خریداران و به عبارتی همه اعضاء در سازمان گسترش یافته، با هم کار می کنند تا یک محصول و یا خدمت مشترک را به بازار عرضه کنند که مشتری مایل است برای آن پول پرداخت کند. این شرکت های همکار، بصورت یک سازمان گسترش یافته عمل می کنند و از منابع مشترک استفاده بهینه کرده تا به مزیتی رقابتی به طور منحصر بفرد دست یابند. نتیجه آن محصول یا خدماتی است با کیفیت بالا، قابلیت دسترسی آسان و هزینه پایین.

مدیریت زنجیره تأمین شامل یکپارچه سازی فرآیندهای کسب و کار از استفاده کننده هایی تا تأمین کنندگان اولیه می باشد که محصول، خدمات و یا اطلاعاتی را مهیا می کند که برای مشتریان ایجاد ارزش می کند.

مدیریت زنجیره تأمین بر یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تأمین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره، برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام مشتمل می شود.

بنابراین مدیریت زنجیره تأمین عبارتست از فرآیند یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تأمین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن، از طریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیت ها در زنجیره تأمین تولید و عرضه محصول.

فرایند تصمیم گیری در مدیریت زنجیره تأمین

تصمیم گیری در مدیریت زنجیره تأمین دارای ۳ مرحله اصلی می باشد که عبارتند از:

  1. مرحله اول، طراحی استراتژی زنجیره تأمین: تصیم گیری درباره چگونگی ایجاد یک ساختار منسجم و منطبق با استراتژی های سازمان و همچنین مشخص کردن ترکیب ها و فرآیندهایی که در هر مرحله مورد نیاز می باشد.
  1. مرحله دوم، برنامه ریزی زنجیره تأمین: اتخاذ تصمیمات و سیاست های عملیاتی در نحوه فعالیتهای سازمان های موجود در زنجیره بدون ایجاد تغییر در تصمیمات استراتژی اتخاذ شده در گام قبل.
  1. مرحله سوم، عملیات زنجیره تأمین: تصمیم گیری و اتخاذ اقداماتی جهت پاسخگویی هر چه بهتر به سفارشات و نیازهای خاص مشتریان که معمولا بصورت روزانه یا هفتگی مورد بررسی و تصمیم گیری قرار می گیرد.

استراتژی زنجیره تأمین-فن آوا سیستم

انواع استراتژی های زنجیره تأمین کدامند؟

دسته بندی های مختلفی از استراتژی زنجیره تأمین وجود دارد. فیشر به عنوان شروع کننده مبحث، طرحهای طبقه بندی شده ای برای انتخاب استراتژی زنجیره تأمین پیشنهاد می نماید که شرکتها نیازمند تمایز بین محصولات نوآورانه و جدید با محصولات جاری و اساسی می باشند، و بیان می دارد که محصولات نوآورانه نیازمند استراتژی زنجیره تأمین واکنشی (چابک) می باشند، در حالی که محصولات اساسی که شرکت در حال حاضر آنها را تولید می نماید، نیازمند استراتژی زنجیره تأمین کار آمد (ناب ) می باشند.

تفاوت زیادی بین استراتژی زنجیره تأمین ناب که بر کارآیی تمرکز دارد (مثل هزینه ها و بهره وری و استراتژی زنجیره تأمین چابک که بر واکنش دهی و پاسخگویی متمرکز است، وجود دارد. استراتژی زنجیره تأمین ای که بر کارآیی تأکید دارد، ریسک عدم تطابق با نیاز مشتری را ایجاد می نماید؛ در حالی که استراتژی زنجیره تأمین ای که بر اثربخشی تأکید دارد، ریسک کارآیی پایین محصول را ایجاد می نماید.

انواع زنجیره تامین کدام است؟

ساخت تجمعی برای ذخیره کردن: مدل زنجیره تامین ساخت تجمعی برای ذخیره کردن بر تقاضاهای جهت دار مشتری در زمان واقعی به منظور ذخیره کارای موجودی کالای ساخته شده تمرکز دارد. این تجمع ذخیره اغلب از طریق استفاده از یک سیستم اطلاعاتی انجام می شود که به طور کامل یکپارچه است . (SCM/ ERP) بدین طریق که چنین سیستمی می تواند اطلاعات تقاضاهای زمان واقعی را که می تواند برای تعدیل و توسعه برنامه ها و برنامه های عملیاتی تولید استفاده شود را جمع آوری کرد و نسبت به ذخیره اقلامی اقدام کند که موردنیاز مشتریان است.

این گونه سیستم ها به صورت یکپارچه ای فعالیتهای برنامه ریزی توزیع، ساخت، برنامه ریزی تفصیلی، کنترل موجودی، هماهنگی تامین با چندین کانال توزیع، جریان اطلاعات صحیح درباره تقاضا، سرمایه گذاری، ظرفیت موجودی، برنامه ریزی تفصیلی نقل و انتقال و… را انجام می دهد.

ذخیره کردن مستمر

ایده این مدل بر پایه از نو پر کردن موجودی تخلیه شده به طور مداوم به وسیله ک ار کردن به طور نزدیکی با تامین کنندگان و یا واسطه ها استوار است. بنابراین، ارتباط محکمی بین فرایند اجرای سفارش و فرایند تولیدی موردنیاز است. این مدل کاربردی ترین مدل برای محیطهایی با الگوهای تقاضای ثابت است.

ساخت برای سفارش

مفهوم این مدل بر پایه سفارش برای مونتاژ کردن بلافاصله پس از دریافت سفارش استوار است. این مدل به مدیریت مفید موجودیهای اجزاء و تحویل تدارکات موردنیاز طی زنجیره تامین نیاز دارد. یک راه حل برای غلبه بر این نیاز استفاده چند منظوره از دستگاهها برای تولید کالاست . یکی از مزیتهای اصلی این نوع مدل ادراکی است که هر مشتری می تواند از محصول موردنیاز خود تجسم کند. به علاوه اینکه هر مشتری کالاهای خود را سریعا دریافت می کند.

مونتاژ کانالی

با یک تعدیل جزئی در مدل ساخت بر مبنای سفارش مونتاژ کانالی (CHANNEL ASSEMBLY) به دست می آید. در این مدل بخشهای هر محصول همان طور که در کانال توزیع حرکت می کند جمع آوری و مونتاژ می شوند. برای مثال، می توان بعضی شرکتهای رایانه ای که در زنجیره توزیع بخشهای رایانه، آنها را خریداری و مونتاژ و سپس تحویل مشتری می دهند را نام برد. بنابراین، سفارش رایانه ای مشتری تنها باید برای قرار گرفتن در یک وسیله برای تحویل جمع شوند.

زنجیره تامین جهانی

زنجیره تامینی که تامین کنندگان و یا مشتریان را در کشورهای دیگر درگیر خود می کند به عنوان زنجیره تامین جهانی شناخته می شود. دلایل اصلی که چرا شرکتها وارد زنجیره تامین جهانی می شوند عبارتند از : قیمتهای پایین تر مواد، خدمات و نیروی انسانی؛ دسترسی به محصولات و فناوری که در داخل در دسترس نیستند؛ کیفیت بالای محصولات بازارهای جهانی؛ استراتژی های فروش جهانی شرکت؛ تشدید رقابت جهانی که در نتیجه کاهش هزینه شرکت می شود؛ نیاز به توسعه حضور خارجی و بازرگانی بین المللی.

برخی از مشکلاتی که ممکن است در زنجیره های تامین جهانی وجود داشته باشد عبارتند از مشکلات حقوقی، دستمزدها و مالیاتهای داد و ستد، اختلاف فرهنگی و زبانی، تغییرات سریع در نرخهای پولهای رایج تبادلی و عدم ثبات سیاسی

سه عامل اصلی در طبقه بندی استراتژی زنجیره تأمین چیست؟

کریستوفر یک مدل طبقه بندی استراتژی ها که در بر دارنده سه عامل زیر می باشد را ارائه داده است که می توانند نقش مهمی در طبقه بندی انواع استراتژی زنجیره تأمین ایفا نماید. این عوامل عبارتند از:

  • نوع تقاضا (ثابت یا متغیر)
  • نوع محصولات (استاندارد یا ویژه)
  • زمانهای تأخیر در بارگیری مجدد ( کوتاه یا بلند)

محصول ویژه به محصولی گفته می شود که حجم تولید پایین، تقاضای نامنظم، چرخه حیات کوتاه یا سطح بالای سفارشی شدگی را دارد. در مقابل محصول استاندارد به محصولی گفته می شود که تقاضای ثابت تر، چرخه حیات طولانی تر یا سطح سفارشی شدگی محدودتری را دارد.

کریستوفر بیان می دارد که زمان تأخیر بارگیری مجدد، بخاطر تأثیر مهمی که بر پاسخگویی دارد و بخاطر اینکه جهانی شدن گرایش به افزایش زمانهای تأخیر دارد، باید در هر دسته بندی مناسب انتخاب استراتژی زنجیره تأمین مدنظر قرار گیرد. او همچنین بیان می دارد که بخاطر ارتباط پیش بینی پذیری و نوع محصول و نوع تقاضای آن (مثلا محصولات استاندارد) قابلیت پیش بینی پذیری بیشتری دارند، امکان طبقه بندی استراتژی های مختلف زنجیره تأمین بر اساس دو مشخصه پیش بینی پذیری و زمان تأخیر بارگیری مجدد وجود دارد.

مدیریت زنجیره تامین SCM چیست؟

انتخاب استراتژی زنجیره تأمین با توجه به مشخصه های عرضه تقاضا چگونه است؟

همانطور که در شکل نشان داده شده، چهار استراتژی عمومی زنجیره تأمین وجود دارد. زمانی که تقاضا قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر بارگیری مجدد کوتاه است، استراتژی بارگیری مجدد پیوسته ناب مناسب است. در مقابل زمانی که تقاضا غیر قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر بارگیری نیز بلند است، استراتژی زنجیره تأمین ناب – چابک مناسب می باشد. به تأخیر انداختن یکی از راه هایی می باشد که با آن می توان استراتژی زنجیره تأمین ناب – چابک را تشخیص داد.

به اضافه وقتی زمان تأخیر طولانی بوده و تقاضا نیز قابل پیش بینی است، استراتژی ناب مناسب می باشد. برای مثال زمانی که می خواهیم به تقاضا با بیشترین کارآیی پاسخ دهیم، در نهایت وقتی که تقاضا غیر قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر نیز کوتاه می باشد، استراتژی زنجیره تأمین چابک که مبتنی بر پاسخ گویی سریع می باشد، مناسب است.

کریستوفر همچنین بیان می کند که در هر کدام از این سلولها (استراتژی ها)، تاکتیک های اتخاذ شده برای اجرای استراتژی توسط استاندارد و یا سفارشی بودن محصول تحت تأثیر قرار می گیرند. برای مثال در سلول تعویق (ناب – چابک) برای محصول سفارشی می توانیم تولید را به تعویق اندازیم، اما برای محصولات استاندارد بهتر است که توزیع را به تعویق اندازیم. سه الگوی زنجیره تأمین یعنی ناب، چابک و ناب چابک در ادامه تشریح خواهد شد.

استراتژی زنجیره تأمین ناب چیست؟

در سال های اخیر مباحثات در ارتباط با استراتژی زنجیره تأمین مبتنی بر توانایی زنجیره تأمین، در ناب بودن یا چابک بودن تمرکز دارد. نظریه تولید ناب توسط “ومک و جونز” در سال ۱۹۹۰ میلادی تشریح گردید، و بعدا توسط همان ها در سال ۱۹۹۶ به مفهوم گسترده تر تفکر ناب توسعه یافت. تفکر ناب در اصل بر کاهش یا حذف ضایعات متمرکز بوده و همچنین تحت عنوان مدال شهرت یافته است.

منشأ رویکرد ناب سیستم تولید تویوتا است، که تمرکزش بر بکار گیری کار آمد منابع از طریق برنامه ریزی مرحله ای می باشد. تفکر ناب از نقطه نظر زنجیره تأمین به مفهوم ایجاد یک جریان ارزشی بوده که تمام ضایعات اعم از زمان را حذف نموده و یک برنامه ریزی مرحله ای را امکانپذیر می سازد.

این استراتژی می تواند شامل کاهش موجودی ها، کاهش حجم تولید، کاهش حجم پایه تحویلی عرضه کننده، و ارزیابی عرضه کنندگان بر اساس کیفیت و عملکرد تحویل دهی، ایجاد ارتباطات بلندمدت با عرضه کنندگان، و حذف کاغذبازی باشد. اصول ناب در بازارهایی قابل استفاده می باشد که تقاضا به نسبت ثابت بوده و به تبع قابل پیش بینی است و تنوع نیز پایین می باشد.

تعریف استراتژی زنجیره تأمین چابک چیست؟

در بازارهایی که تقاضا بسیار متغیر بوده و نیاز مشتری به تنوع بالا می باشد، سطح بالاتری از چابکی نیاز است. چابکی در اصل با پاسخگو بودن، و توانایی تطبیق عرضه و تقاضا در بازارهای متغیر و غیر قابل پیش بینی مرتبط است. در اصل این رویکرد تقاضامحور بوده تا پیش بینی محور.

چابکی را به عنوان توانایی پاسخگویی به تغییرات بازار با کارآمدی در هزینه و سود آوری تعریف می نماید، در حالی که کریستوفر چابکی را به عنوان یک قابلیت کسب و کاری می داند که شامل ساختارهای سازمانی، سیستم های اطلاعاتی، فرایندهای لجستیک و ویژه و مجموعه های ذهنی می باشد. بنابراین می توان گفت که چابکی بازار و پاسخگویی سازمان به آن را مرتبط می نماید، تا بدین وسیله از فرصت های سودده و با تغییرات سریع بازار بهره برداری نماید.

منشأ چابکی به عنوان یک مفهوم تجاری تا حدی در سیستم های تولید منعطف نهفته است، که از طریق خود کار سازی (یعنی کاهش زمان راه اندازی) تلاش دارد تا تغییر تجهیزات را تسریع بخشیده و در نتیجه پاسخگوی تغییرات در آمیخته (ترکیب) و حجم محصول باشد. بعدا نظریه انعطاف پذیری تولید توسط محققان دیگر به زمینه های تجاری – کسب و کاری گسترده تری توسعه یافت، و مفهوم چابکی به عنوان یکی پارادایم زنجیره تأمین به وجود آمد.

تمرکز تلاش ها در رویکرد چابک بر یکپارچه سازی جریان اطلاعات در زنجیره تأمین می باشد، به منظور ایجاد زنجیره تأمین بازار محوری که به سرعت به تقاضاهای غیرقابل پیش بینی پاسخ داده تا بدین وسیله از دست دادن مشتری، کاهش قیمت اجباری و موجودی منسوخ شده را کاهش دهد.

تعریف استراتژی زنجیره تأمین چابک ناب چیست؟

اگر چه رویکردهای ناب و چابک اغلب به عنوان الگوهای مخالف مدنظر قرار می گیرند، با این حال آنها در یک هدف کلی مشتر کند: یعنی پاسخگویی به نیاز مشتری با کمترین هزینه کل. پاسخگویی به نیاز مشتری بر اساس مشخصه های تقاضا صورت می پذیرد و اساس پاسخگویی به نیاز مشتری در این دو روش متفاوت است.

به اضافه اینکه بسیاری از تحقیقات بیان می دارند که رویکرد ناب و چابک می توانند از راه های مختلفی برای ایجاد آنچه استراتژی زنجیره تأمین چابک ناب خوانده می شود، یکپارچه شوند. در حقیقت سؤال چابکی یا ناب بودن نیست، بلکه به عبارتی انتخاب عقلایی و یکپارچه سازی جنبه های مناسب و مثبت این الگوها، استراتژی زنجیره تأمین خاصی را ارائه داده که آن را استراتژی زنجیره تأمین ناب چابک گویند.

جدول زیر مقایسه ای بین مشخصه های مختلف استراتژی های زنجیره تأمین ناب، چابک و ناب چابک را ارائه میدهد.

انواع استراتژی زنجیره تامین-فن آوا سیستم

همسویی استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین

از آنجا که هر سازمانی به مثابه یک سیستم است، بنابراین وجود یکپارچگی و هماهنگی بین تمام اجزای آن از الزامات می باشد، لذا سازمان باید تلاش نماید که بین استراتژی های کلان و استراتژی های خرد خود، هماهنگی و یکپارچگی برقرار نماید؛ به ویژه بین استراتژی های کسب و کار و زنجیره تأمین بخاطر اینکه این نوع هماهنگی متضمن رقابت پذیری سازمان در بازار فروش محصولات خواهد بود. سازمان باید یکپارچگی و هماهنگی سه جنبه اهداف زنجیره تأمین کسب و کار (اهداف زنجیره تأمین از اهداف کسب و کار استخراج می گردد.

فرایندهای زنجیره تأمین، ابزارهای مدیریتی مدیریت زنجیره تأمین فرایندهای مدیریت تقاضا، تولید، مدیریت موجودی، پردازش تقاضا و پاسخگویی به آن، انبار گردانی، حمل و نقل، مدیریت توزیع، مدیریت واردات صادرات، و توسعه محصول، برنامه ریزی ارتقا محصول و خدمات مشتری را تحت پوشش قرار می دهد و حوزه تمرکز زنجیره تأمین امدیریت ارشد را مدنظر قرار دهد تا یک استراتژی زنجیره تأمین هم افزا و سینرژیک را توسعه دهد.

در هر صورت همانطور که بیان شد برای مدیریت یک استراتژی زنجیره تأمین به منظور دستیابی به رقابت پذیری، نیازمند مدنظر قرار دادن جهت گیری کلان کسب و کار برای رقابت می باشیم. به عبارتی دیگر برای رقابت پذیری، استراتژی زنجیره تأمین باید با استراتژی کسب و کار هماهنگ باشد. شمای کلی ارتباط بین استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین را با مدنظر داشتن جنبه های سه گانه مربوطه می توان در شکل زیر مشاهده کرد.

همانطور که نشان داده شده، استراتژی کسب و کار نتیجه اهداف کسب و کار، بکار گیری ابزار و فرایندهای مدیریتی و تمرکز مدیریت ارشد می باشد. بدین ترتیب به منظور کسب رقابت پذیری زنجیره تأمین هماهنگی و یکپارچگی بردارهای مجموع (بردار مربوط به استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین) حاصل از سه بردار اهداف زنجیره تأمین، فرایندهای زنجیره تأمین و تمرکز مدیریت بر فعالیت های زنجیره تأمین الزامی می باشد.

به منظور کسب رقابت پذیری بهترین رویکرد هماهنگی جزبه جز جنبه های سه گانه استراتژی زنجیره تأمین و استراتژی کسب و کار می باشد. بنابراین عدم هماهنگی حتی در یکی از جنبه های بیان شده منجر به عدم بهینگی، کارآیی و اثربخشی مدیریت زنجیره تأمین برای کسب رقابت پذیری می شود.

هماهنگی و یکپارچگی چارچوب استراتژیک کسب و کار و زنجیره تأمین مزایایی در بر خواهد داشت که عبارتند از:

  • مهمترین مزایای بکارگیری استراتژی زنجیره تأمین در برنامه ریزی استراتژیک
  • مهمترین مزیت اثربخشی زنجیره تأمین در تکمیل سفارشات و پاسخ گویی به نیاز مشتری می باشد. به عبارت دیگر راه ساده ای فراهم می آورد تا از طریق آن بتوان تعیین کرد که آیا سازمان زنجیره تأمین مناسبی برای محصولاتش به منظور پاسخ گویی به نیازهای مشتری را دارد، این موضوع اساس رقابت می باشد.
  • دوم اینکه منجر به یکپارچگی جهت گیری فعالیت های زنجیره تأمین با جهت گیری فعالیتهای کسب و کار شده و بدین ترتیب این دو مقوله یکدیگر را تکمیل می نمایند.
  • آخرین مزیت عبارت است از اینکه یکپارچگی استراتژی ها، پاسخگویی زنجیره تأمین به محیط کسب و کاری متغیر را بهبود بخشیده و حتی پایه و اساس رقابت را نیز تغییر می دهد. این مزیت کمک نموده تا از تکامل زنجیره تأمین همراه با تغییر نیازمندی های بازار و تطابق آن با نیازهای متغیر مشتری در مواجه با رقابت اطمینان حاصل شود.

در نهایت اگر تمام جنبه های سه گانه اهداف زنجیره تأمین اکسب و کار، فرایندهای زنجیره تأمین ابزارهای مدیریتی و حوزه تمرکز زنجیره تأمین مدیریت ارشد هماهنگ باشند می توان انتظار داشت که بیشترین همسویی استراتژی زنجیره تأمین و استراتژی کسب و کار سازمان حاصل گردد.

منبع : زنجیره تامین دیجیتال

ارسال دیدگاه

استراتژی زنجیره تأمین-فن آوا سیستم

استراتژی زنجیره تأمین و انواع مدیریت زنجیره تأمین


در این مقاله قصد داریم استراتژی زنجیره تأمین (supply chain strategy) را شرح دهیم و فرآیند های اصلی مدیریت زنجیره تأمین را مشخص نماییم. اجرای استراتژی زنجیره تأمین و لجستیک کالاها و خدمات ارائه شده از سوی سازمان ها، چالش ها و مشکلاتی با خود به همراه دارد که در ادامه به آن پرداخته شده است. استراتژی زنجیره تأمین اگر در سازمان به درستی اجرا شود می تواند مزایای متعددی داشته باشد که در نهایت به مزیت رقابتی پایدار برای شرکت ها مبدل می شود. در آخر به نحوه اندازه گیری شاخص ها و ارزیابی عملکرد و اثربخشی اجرای انواع استراتژی های زنجیره تأمین پرداخته شده است.

مقدمه ای برای مدیریت زنجیره تأمین

سازمان ها در خلا نیستند. هر سازمانی، اعم از شرکت های بزرگ، شرکت های دولتی، یا کسب و کارهای کوچک می خواهند خواسته های مشتریان و سهامداران گوناگون را برآورده سازند. بنابراین نیازمند مواد، تجهیزات، تسهیلات و تأمین کنندگانی از سازمان های دیگر هستند و عملکرد یک سازمان به وسیله فعالیت های سایر سازمان هایی که تشکیل زنجیره تأمین می دهند، تحت تأثیر قرار می گیرد. کارایی و اثربخشی هر سازمانی، حاصل عملکرد مدیریت و ساختار زنجیره تأمین آن سازمان است.

رمز بقای سازمان های امروزی در درک و شناخت نیاز مشتریان و پاسخگویی سریع به این نیازها نهفته است. زنجیره تأمین شامل تمامی فعالیت های مرتبط با جریان و مبادله کالاها و خدمات، از مرحله ماده خام اولیه تا مرحله محصول نهایی قابل مصرف توسط مشتری است. این نقل و انتقالات علاوه بر جریان مواد، شامل جریان اطلاعات و جریان مالی نیز می شود.شکل زیر نمایشی کلی از یک زنجیره تأمین را نشان می دهد.

سقف خانه مدیریت زنجیره تأمین که در شکل زیر نشان داده شده، هدف نهایی اجرای استراتژی زنجیره تأمین یعنی رقابت پذیری را نشان می دهد. با گسترش جهانی شدن بازارها، تنها راه ادامه بقاء شرکت ها و سازمانها منوط به افزایش رقابت پذیری و کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار می باشد. برای رسیدن به رقابت پذیری زنجیره تأمین، خدمت به مشتریان باید سرلوحه فعالیت ها قرار گیرد. امروزه رقابت بین شرکت های منفرد، جای خود را به رقابت بین زنجیره های تأمین داده است. یکی از راه هایی که می توان بوسیله آن رقابت پذیری زنجیره تأمین را ارتقا داد، همسویی استراتژی زنجیره تأمین با استراتژی کسب و کار است که اساس این مقاله را تشکیل می دهد.

در ادامه ابتدا استراتژی های مختلف زنجیره تأمین تشریح شده و سپس هماهنگی های سه گانه که برای یکپارچگی استراتژی زنجیره تأمین با استراتژی کسب و کار ضروری می باشند، بیان گردیده و در مطالعه موردی استراتژی زنجیره تأمین مناسب ارائه شده است.

استراتژی زنجیره تأمین-فن آوا سیستم

تاریخچه مدیریت زنجیره تأمین چیست؟

مدیریت زنجیره تأمین در دو دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، بازار دارای رفتارهایی با ثبات نسبی در تولید و درخواست های مشتریان دارای تغییرات قابل پیش بینی و بصورت خطی، متغییرهای بازار بطور پیوسته تغییر می کردند، لذا پیش بینی آینده ممکن بود و شیوه های رقابت بصورت بازار دارای حالت غیر اشباع بود و همه می توانستند در بازار حضور داشته باشند. رقابت بسیار کم تا متوسط میان سازمانها موجود بود و بصورت حیطه بندی (کوچک با کوچک – بزرگ با بزرگ) و تنها دغدغه رقابت کسب سود آوری، بوده است.

تفکر غالب در آن زمان تولید منسجم و هماهنگ، همراه با طراحی قوی در محصولات بوده است و سازمانها همواره در کسب و کار خود افزایش تولید را بعنوان یک عامل رقابتی مهم مدنظر قرار می داده اند. در دهه ۹۰ میلادی، به همراه بهبود در فرایند تولید، مدیران به این نتیجه رسیدند که جهت کسب مزیت های رقابتی و جلب رضایت مشتریان خود، دیگر توجه به درون سازمان کافی نیست.

برای ادامه حضور در بازار تأمین کنندگان قطعات و مواد باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاست های توسعه بازار سازمان داشته و الگوهای جدید مصرف را شناخته و با انتقال آنها به سازمان، سازمان را در جهت پاسخگویی هر چه بهتر به این نیازها یاری رسانند.

از مهمترین ویژگی های این دهه، از منظر رفتار بازار می توان به مواردی همچون: ثبات و تکرارپذیری کم در خواسته های مشتریان، تغییرات غیر قابل پیش بینی و غیر خطی، تغییرات گسسته متغییرهای بازار، غیر ممکن بودن پیش بینی آینده، اشاره کرد. از منظر شیوه رقابت نیز می توان به مواردی همچون: اشباع بودن بازار و رقابت سنگین و بدون حیطه بندی (کوچک با بزرگ) و دغدغه رقابت به صورت ” بود و نبود ” در بازار، اشاره کرد. با چنین نگرشی، مفاهیم زنجیره تأمین و به تبع آن مدیریت زنجیره تأمین پا به عرصه وجود نهادند و سازمان ها با ایجاد این تحولات در صدد یک برنامه ریزی منسجم برای مدیریت این زنجیره برآمدند.

مهمترین عوامل برای بکارگیری استراتژی زنجیره تأمین در سازمان چیست؟

از مهمترین عوامل رویکرد سازمان ها به زنجیره تأمین را می توان عواملی چون:

  • بهبود در فرایند تولید و کاهش هزینه ها؛
  • ایجاد یک محیط پویا و پر تغییر و به تبع آن رقابتی شدن بازار؛
  • هماهنگ شدن با تأمین کنندگان و توزیع کنندگان جهت پاسخ گویی سریع به نیازها و خواسته های مشتریان نام برد.
  • ایجاد یک حس مسئولیت در تأمین کنندگان و توزیع کنندگان به عنوان شریانات اصلی سازمان در جهت جلب رضایت هر چه بهتر مشتریان؛

مدیریت زنجیره تأمین در ادبیات خود بصورتهای مختلفی تعریف شده و بعضی از مهمترین و معتبر ترین این تعاریف در زیر آمده است:

در یک زنجیره تأمین مدیریت شده، سازنده و تأمین کنندگانش، خریداران و به عبارتی همه اعضاء در سازمان گسترش یافته، با هم کار می کنند تا یک محصول و یا خدمت مشترک را به بازار عرضه کنند که مشتری مایل است برای آن پول پرداخت کند. این شرکت های همکار، بصورت یک سازمان گسترش یافته عمل می کنند و از منابع مشترک استفاده بهینه کرده تا به مزیتی رقابتی به طور منحصر بفرد دست یابند. نتیجه آن محصول یا خدماتی است با کیفیت بالا، قابلیت دسترسی آسان و هزینه پایین.

مدیریت زنجیره تأمین شامل یکپارچه سازی فرآیندهای کسب و کار از استفاده کننده هایی تا تأمین کنندگان اولیه می باشد که محصول، خدمات و یا اطلاعاتی را مهیا می کند که برای مشتریان ایجاد ارزش می کند.

مدیریت زنجیره تأمین بر یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تأمین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره، برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام مشتمل می شود.

بنابراین مدیریت زنجیره تأمین عبارتست از فرآیند یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تأمین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن، از طریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیت ها در زنجیره تأمین تولید و عرضه محصول.

فرایند تصمیم گیری در مدیریت زنجیره تأمین

تصمیم گیری در مدیریت زنجیره تأمین دارای ۳ مرحله اصلی می باشد که عبارتند از:

  1. مرحله اول، طراحی استراتژی زنجیره تأمین: تصیم گیری درباره چگونگی ایجاد یک ساختار منسجم و منطبق با استراتژی های سازمان و همچنین مشخص کردن ترکیب ها و فرآیندهایی که در هر مرحله مورد نیاز می باشد.
  1. مرحله دوم، برنامه ریزی زنجیره تأمین: اتخاذ تصمیمات و سیاست های عملیاتی در نحوه فعالیتهای سازمان های موجود در زنجیره بدون ایجاد تغییر در تصمیمات استراتژی اتخاذ شده در گام قبل.
  1. مرحله سوم، عملیات زنجیره تأمین: تصمیم گیری و اتخاذ اقداماتی جهت پاسخگویی هر چه بهتر به سفارشات و نیازهای خاص مشتریان که معمولا بصورت روزانه یا هفتگی مورد بررسی و تصمیم گیری قرار می گیرد.

استراتژی زنجیره تأمین-فن آوا سیستم

انواع استراتژی های زنجیره تأمین کدامند؟

دسته بندی های مختلفی از استراتژی زنجیره تأمین وجود دارد. فیشر به عنوان شروع کننده مبحث، طرحهای طبقه بندی شده ای برای انتخاب استراتژی زنجیره تأمین پیشنهاد می نماید که شرکتها نیازمند تمایز بین محصولات نوآورانه و جدید با محصولات جاری و اساسی می باشند، و بیان می دارد که محصولات نوآورانه نیازمند استراتژی زنجیره تأمین واکنشی (چابک) می باشند، در حالی که محصولات اساسی که شرکت در حال حاضر آنها را تولید می نماید، نیازمند استراتژی زنجیره تأمین کار آمد (ناب ) می باشند.

تفاوت زیادی بین استراتژی زنجیره تأمین ناب که بر کارآیی تمرکز دارد (مثل هزینه ها و بهره وری و استراتژی زنجیره تأمین چابک که بر واکنش دهی و پاسخگویی متمرکز است، وجود دارد. استراتژی زنجیره تأمین ای که بر کارآیی تأکید دارد، ریسک عدم تطابق با نیاز مشتری را ایجاد می نماید؛ در حالی که استراتژی زنجیره تأمین ای که بر اثربخشی تأکید دارد، ریسک کارآیی پایین محصول را ایجاد می نماید.

انواع زنجیره تامین کدام است؟

ساخت تجمعی برای ذخیره کردن: مدل زنجیره تامین ساخت تجمعی برای ذخیره کردن بر تقاضاهای جهت دار مشتری در زمان واقعی به منظور ذخیره کارای موجودی کالای ساخته شده تمرکز دارد. این تجمع ذخیره اغلب از طریق استفاده از یک سیستم اطلاعاتی انجام می شود که به طور کامل یکپارچه است . (SCM/ ERP) بدین طریق که چنین سیستمی می تواند اطلاعات تقاضاهای زمان واقعی را که می تواند برای تعدیل و توسعه برنامه ها و برنامه های عملیاتی تولید استفاده شود را جمع آوری کرد و نسبت به ذخیره اقلامی اقدام کند که موردنیاز مشتریان است.

این گونه سیستم ها به صورت یکپارچه ای فعالیتهای برنامه ریزی توزیع، ساخت، برنامه ریزی تفصیلی، کنترل موجودی، هماهنگی تامین با چندین کانال توزیع، جریان اطلاعات صحیح درباره تقاضا، سرمایه گذاری، ظرفیت موجودی، برنامه ریزی تفصیلی نقل و انتقال و… را انجام می دهد.

ذخیره کردن مستمر

ایده این مدل بر پایه از نو پر کردن موجودی تخلیه شده به طور مداوم به وسیله ک ار کردن به طور نزدیکی با تامین کنندگان و یا واسطه ها استوار است. بنابراین، ارتباط محکمی بین فرایند اجرای سفارش و فرایند تولیدی موردنیاز است. این مدل کاربردی ترین مدل برای محیطهایی با الگوهای تقاضای ثابت است.

ساخت برای سفارش

مفهوم این مدل بر پایه سفارش برای مونتاژ کردن بلافاصله پس از دریافت سفارش استوار است. این مدل به مدیریت مفید موجودیهای اجزاء و تحویل تدارکات موردنیاز طی زنجیره تامین نیاز دارد. یک راه حل برای غلبه بر این نیاز استفاده چند منظوره از دستگاهها برای تولید کالاست . یکی از مزیتهای اصلی این نوع مدل ادراکی است که هر مشتری می تواند از محصول موردنیاز خود تجسم کند. به علاوه اینکه هر مشتری کالاهای خود را سریعا دریافت می کند.

مونتاژ کانالی

با یک تعدیل جزئی در مدل ساخت بر مبنای سفارش مونتاژ کانالی (CHANNEL ASSEMBLY) به دست می آید. در این مدل بخشهای هر محصول همان طور که در کانال توزیع حرکت می کند جمع آوری و مونتاژ می شوند. برای مثال، می توان بعضی شرکتهای رایانه ای که در زنجیره توزیع بخشهای رایانه، آنها را خریداری و مونتاژ و سپس تحویل مشتری می دهند را نام برد. بنابراین، سفارش رایانه ای مشتری تنها باید برای قرار گرفتن در یک وسیله برای تحویل جمع شوند.

زنجیره تامین جهانی

زنجیره تامینی که تامین کنندگان و یا مشتریان را در کشورهای دیگر درگیر خود می کند به عنوان زنجیره تامین جهانی شناخته می شود. دلایل اصلی که چرا شرکتها وارد زنجیره تامین جهانی می شوند عبارتند از : قیمتهای پایین تر مواد، خدمات و نیروی انسانی؛ دسترسی به محصولات و فناوری که در داخل در دسترس نیستند؛ کیفیت بالای محصولات بازارهای جهانی؛ استراتژی های فروش جهانی شرکت؛ تشدید رقابت جهانی که در نتیجه کاهش هزینه شرکت می شود؛ نیاز به توسعه حضور خارجی و بازرگانی بین المللی.

برخی از مشکلاتی که ممکن است در زنجیره های تامین جهانی وجود داشته باشد عبارتند از مشکلات حقوقی، دستمزدها و مالیاتهای داد و ستد، اختلاف فرهنگی و زبانی، تغییرات سریع در نرخهای پولهای رایج تبادلی و عدم ثبات سیاسی

سه عامل اصلی در طبقه بندی استراتژی زنجیره تأمین چیست؟

کریستوفر یک مدل طبقه بندی استراتژی ها که در بر دارنده سه عامل زیر می باشد را ارائه داده است که می توانند نقش مهمی در طبقه بندی انواع استراتژی زنجیره تأمین ایفا نماید. این عوامل عبارتند از:

  • نوع تقاضا (ثابت یا متغیر)
  • نوع محصولات (استاندارد یا ویژه)
  • زمانهای تأخیر در بارگیری مجدد ( کوتاه یا بلند)

محصول ویژه به محصولی گفته می شود که حجم تولید پایین، تقاضای نامنظم، چرخه حیات کوتاه یا سطح بالای سفارشی شدگی را دارد. در مقابل محصول استاندارد به محصولی گفته می شود که تقاضای ثابت تر، چرخه حیات طولانی تر یا سطح سفارشی شدگی محدودتری را دارد.

کریستوفر بیان می دارد که زمان تأخیر بارگیری مجدد، بخاطر تأثیر مهمی که بر پاسخگویی دارد و بخاطر اینکه جهانی شدن گرایش به افزایش زمانهای تأخیر دارد، باید در هر دسته بندی مناسب انتخاب استراتژی زنجیره تأمین مدنظر قرار گیرد. او همچنین بیان می دارد که بخاطر ارتباط پیش بینی پذیری و نوع محصول و نوع تقاضای آن (مثلا محصولات استاندارد) قابلیت پیش بینی پذیری بیشتری دارند، امکان طبقه بندی استراتژی های مختلف زنجیره تأمین بر اساس دو مشخصه پیش بینی پذیری و زمان تأخیر بارگیری مجدد وجود دارد.

مدیریت زنجیره تامین SCM چیست؟

انتخاب استراتژی زنجیره تأمین با توجه به مشخصه های عرضه تقاضا چگونه است؟

همانطور که در شکل نشان داده شده، چهار استراتژی عمومی زنجیره تأمین وجود دارد. زمانی که تقاضا قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر بارگیری مجدد کوتاه است، استراتژی بارگیری مجدد پیوسته ناب مناسب است. در مقابل زمانی که تقاضا غیر قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر بارگیری نیز بلند است، استراتژی زنجیره تأمین ناب – چابک مناسب می باشد. به تأخیر انداختن یکی از راه هایی می باشد که با آن می توان استراتژی زنجیره تأمین ناب – چابک را تشخیص داد.

به اضافه وقتی زمان تأخیر طولانی بوده و تقاضا نیز قابل پیش بینی است، استراتژی ناب مناسب می باشد. برای مثال زمانی که می خواهیم به تقاضا با بیشترین کارآیی پاسخ دهیم، در نهایت وقتی که تقاضا غیر قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر نیز کوتاه می باشد، استراتژی زنجیره تأمین چابک که مبتنی بر پاسخ گویی سریع می باشد، مناسب است.

کریستوفر همچنین بیان می کند که در هر کدام از این سلولها (استراتژی ها)، تاکتیک های اتخاذ شده برای اجرای استراتژی توسط استاندارد و یا سفارشی بودن محصول تحت تأثیر قرار می گیرند. برای مثال در سلول تعویق (ناب – چابک) برای محصول سفارشی می توانیم تولید را به تعویق اندازیم، اما برای محصولات استاندارد بهتر است که توزیع را به تعویق اندازیم. سه الگوی زنجیره تأمین یعنی ناب، چابک و ناب چابک در ادامه تشریح خواهد شد.

استراتژی زنجیره تأمین ناب چیست؟

در سال های اخیر مباحثات در ارتباط با استراتژی زنجیره تأمین مبتنی بر توانایی زنجیره تأمین، در ناب بودن یا چابک بودن تمرکز دارد. نظریه تولید ناب توسط “ومک و جونز” در سال ۱۹۹۰ میلادی تشریح گردید، و بعدا توسط همان ها در سال ۱۹۹۶ به مفهوم گسترده تر تفکر ناب توسعه یافت. تفکر ناب در اصل بر کاهش یا حذف ضایعات متمرکز بوده و همچنین تحت عنوان مدال شهرت یافته است.

منشأ رویکرد ناب سیستم تولید تویوتا است، که تمرکزش بر بکار گیری کار آمد منابع از طریق برنامه ریزی مرحله ای می باشد. تفکر ناب از نقطه نظر زنجیره تأمین به مفهوم ایجاد یک جریان ارزشی بوده که تمام ضایعات اعم از زمان را حذف نموده و یک برنامه ریزی مرحله ای را امکانپذیر می سازد.

این استراتژی می تواند شامل کاهش موجودی ها، کاهش حجم تولید، کاهش حجم پایه تحویلی عرضه کننده، و ارزیابی عرضه کنندگان بر اساس کیفیت و عملکرد تحویل دهی، ایجاد ارتباطات بلندمدت با عرضه کنندگان، و حذف کاغذبازی باشد. اصول ناب در بازارهایی قابل استفاده می باشد که تقاضا به نسبت ثابت بوده و به تبع قابل پیش بینی است و تنوع نیز پایین می باشد.

تعریف استراتژی زنجیره تأمین چابک چیست؟

در بازارهایی که تقاضا بسیار متغیر بوده و نیاز مشتری به تنوع بالا می باشد، سطح بالاتری از چابکی نیاز است. چابکی در اصل با پاسخگو بودن، و توانایی تطبیق عرضه و تقاضا در بازارهای متغیر و غیر قابل پیش بینی مرتبط است. در اصل این رویکرد تقاضامحور بوده تا پیش بینی محور.

چابکی را به عنوان توانایی پاسخگویی به تغییرات بازار با کارآمدی در هزینه و سود آوری تعریف می نماید، در حالی که کریستوفر چابکی را به عنوان یک قابلیت کسب و کاری می داند که شامل ساختارهای سازمانی، سیستم های اطلاعاتی، فرایندهای لجستیک و ویژه و مجموعه های ذهنی می باشد. بنابراین می توان گفت که چابکی بازار و پاسخگویی سازمان به آن را مرتبط می نماید، تا بدین وسیله از فرصت های سودده و با تغییرات سریع بازار بهره برداری نماید.

منشأ چابکی به عنوان یک مفهوم تجاری تا حدی در سیستم های تولید منعطف نهفته است، که از طریق خود کار سازی (یعنی کاهش زمان راه اندازی) تلاش دارد تا تغییر تجهیزات را تسریع بخشیده و در نتیجه پاسخگوی تغییرات در آمیخته (ترکیب) و حجم محصول باشد. بعدا نظریه انعطاف پذیری تولید توسط محققان دیگر به زمینه های تجاری – کسب و کاری گسترده تری توسعه یافت، و مفهوم چابکی به عنوان یکی پارادایم زنجیره تأمین به وجود آمد.

تمرکز تلاش ها در رویکرد چابک بر یکپارچه سازی جریان اطلاعات در زنجیره تأمین می باشد، به منظور ایجاد زنجیره تأمین بازار محوری که به سرعت به تقاضاهای غیرقابل پیش بینی پاسخ داده تا بدین وسیله از دست دادن مشتری، کاهش قیمت اجباری و موجودی منسوخ شده را کاهش دهد.

تعریف استراتژی زنجیره تأمین چابک ناب چیست؟

اگر چه رویکردهای ناب و چابک اغلب به عنوان الگوهای مخالف مدنظر قرار می گیرند، با این حال آنها در یک هدف کلی مشتر کند: یعنی پاسخگویی به نیاز مشتری با کمترین هزینه کل. پاسخگویی به نیاز مشتری بر اساس مشخصه های تقاضا صورت می پذیرد و اساس پاسخگویی به نیاز مشتری در این دو روش متفاوت است.

به اضافه اینکه بسیاری از تحقیقات بیان می دارند که رویکرد ناب و چابک می توانند از راه های مختلفی برای ایجاد آنچه استراتژی زنجیره تأمین چابک ناب خوانده می شود، یکپارچه شوند. در حقیقت سؤال چابکی یا ناب بودن نیست، بلکه به عبارتی انتخاب عقلایی و یکپارچه سازی جنبه های مناسب و مثبت این الگوها، استراتژی زنجیره تأمین خاصی را ارائه داده که آن را استراتژی زنجیره تأمین ناب چابک گویند.

جدول زیر مقایسه ای بین مشخصه های مختلف استراتژی های زنجیره تأمین ناب، چابک و ناب چابک را ارائه میدهد.

انواع استراتژی زنجیره تامین-فن آوا سیستم

همسویی استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین

از آنجا که هر سازمانی به مثابه یک سیستم است، بنابراین وجود یکپارچگی و هماهنگی بین تمام اجزای آن از الزامات می باشد، لذا سازمان باید تلاش نماید که بین استراتژی های کلان و استراتژی های خرد خود، هماهنگی و یکپارچگی برقرار نماید؛ به ویژه بین استراتژی های کسب و کار و زنجیره تأمین بخاطر اینکه این نوع هماهنگی متضمن رقابت پذیری سازمان در بازار فروش محصولات خواهد بود. سازمان باید یکپارچگی و هماهنگی سه جنبه اهداف زنجیره تأمین کسب و کار (اهداف زنجیره تأمین از اهداف کسب و کار استخراج می گردد.

فرایندهای زنجیره تأمین، ابزارهای مدیریتی مدیریت زنجیره تأمین فرایندهای مدیریت تقاضا، تولید، مدیریت موجودی، پردازش تقاضا و پاسخگویی به آن، انبار گردانی، حمل و نقل، مدیریت توزیع، مدیریت واردات صادرات، و توسعه محصول، برنامه ریزی ارتقا محصول و خدمات مشتری را تحت پوشش قرار می دهد و حوزه تمرکز زنجیره تأمین امدیریت ارشد را مدنظر قرار دهد تا یک استراتژی زنجیره تأمین هم افزا و سینرژیک را توسعه دهد.

در هر صورت همانطور که بیان شد برای مدیریت یک استراتژی زنجیره تأمین به منظور دستیابی به رقابت پذیری، نیازمند مدنظر قرار دادن جهت گیری کلان کسب و کار برای رقابت می باشیم. به عبارتی دیگر برای رقابت پذیری، استراتژی زنجیره تأمین باید با استراتژی کسب و کار هماهنگ باشد. شمای کلی ارتباط بین استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین را با مدنظر داشتن جنبه های سه گانه مربوطه می توان در شکل زیر مشاهده کرد.

همانطور که نشان داده شده، استراتژی کسب و کار نتیجه اهداف کسب و کار، بکار گیری ابزار و فرایندهای مدیریتی و تمرکز مدیریت ارشد می باشد. بدین ترتیب به منظور کسب رقابت پذیری زنجیره تأمین هماهنگی و یکپارچگی بردارهای مجموع (بردار مربوط به استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین) حاصل از سه بردار اهداف زنجیره تأمین، فرایندهای زنجیره تأمین و تمرکز مدیریت بر فعالیت های زنجیره تأمین الزامی می باشد.

به منظور کسب رقابت پذیری بهترین رویکرد هماهنگی جزبه جز جنبه های سه گانه استراتژی زنجیره تأمین و استراتژی کسب و کار می باشد. بنابراین عدم هماهنگی حتی در یکی از جنبه های بیان شده منجر به عدم بهینگی، کارآیی و اثربخشی مدیریت زنجیره تأمین برای کسب رقابت پذیری می شود.

هماهنگی و یکپارچگی چارچوب استراتژیک کسب و کار و زنجیره تأمین مزایایی در بر خواهد داشت که عبارتند از:

  • مهمترین مزایای بکارگیری استراتژی زنجیره تأمین در برنامه ریزی استراتژیک
  • مهمترین مزیت اثربخشی زنجیره تأمین در تکمیل سفارشات و پاسخ گویی به نیاز مشتری می باشد. به عبارت دیگر راه ساده ای فراهم می آورد تا از طریق آن بتوان تعیین کرد که آیا سازمان زنجیره تأمین مناسبی برای محصولاتش به منظور پاسخ گویی به نیازهای مشتری را دارد، این موضوع اساس رقابت می باشد.
  • دوم اینکه منجر به یکپارچگی جهت گیری فعالیت های زنجیره تأمین با جهت گیری فعالیتهای کسب و کار شده و بدین ترتیب این دو مقوله یکدیگر را تکمیل می نمایند.
  • آخرین مزیت عبارت است از اینکه یکپارچگی استراتژی ها، پاسخگویی زنجیره تأمین به محیط کسب و کاری متغیر را بهبود بخشیده و حتی پایه و اساس رقابت را نیز تغییر می دهد. این مزیت کمک نموده تا از تکامل زنجیره تأمین همراه با تغییر نیازمندی های بازار و تطابق آن با نیازهای متغیر مشتری در مواجه با رقابت اطمینان حاصل شود.

در نهایت اگر تمام جنبه های سه گانه اهداف زنجیره تأمین اکسب و کار، فرایندهای زنجیره تأمین ابزارهای مدیریتی و حوزه تمرکز زنجیره تأمین مدیریت ارشد هماهنگ باشند می توان انتظار داشت که بیشترین همسویی استراتژی زنجیره تأمین و استراتژی کسب و کار سازمان حاصل گردد.

منبع : زنجیره تامین دیجیتال

ارسال دیدگاه